بزرگترین و تنها سایت رسمی استاد بزرگ علوم غریبه ابوداوود الحنین(عرب)

دعاهای قرآنی و اسلامی در خواست وسفارش انواع دعا وطلسمات بازگشت معشوق و باطل السحر بخت گشایی و زبان بند و محبت بصورت تضمینی

بزرگترین و تنها سایت رسمی استاد بزرگ علوم غریبه ابوداوود الحنین(عرب)

دعاهای قرآنی و اسلامی در خواست وسفارش انواع دعا وطلسمات بازگشت معشوق و باطل السحر بخت گشایی و زبان بند و محبت بصورت تضمینی

بزرگترین و تنها سایت رسمی استاد بزرگ علوم غریبه ابوداوود الحنین(عرب)

ابو داوود الحنین، شخصیتی شناخته شده در میان دعانویس آن و پیشگویان عرب‌زبان و فارسی زبانان است، و به دلیل رویکرد منحصر به فرد خود در استفاده از آیات قرآنی برای حل مشکلات مردم و دفع اجنه و زار، مورد توجه قرار گرفته است. او که پیشینه‌ای در مذهب صابئین مندائیان داشته، به دین مبین اسلام گرویده و در مقابل روش‌های سنتی بابا زارها که شامل برپایی مراسمات پرهزینه و قربانی کردن حیوانات است، موضع گرفته است. ابو داوود الحنین بر این باور است که باید با استفاده از قرآن کریم و بدون نیاز به مراسم گران‌قیمت، زار را دفع کرد. این دیدگاه او را از دیگر بابا زارها متمایز می‌کند که معتقدند برای دفع زار باید مراسم خاصی برگزار شود. ابو داوود الحنین اعتقاد دارد که برخی از این افراد بیشتر به دنبال منافع مالی خود هستند تا درمان واقعی افراد. کارهای او که به عنوان رحمانی توصیف می‌شوند، بر پایه طلسمات و دعاهای قرآنی استوار است و به گفته منتقدانش هدفش کمک به مردم و حل مشکلات آنها با روش‌هایی است که مبتنی بر ایمان و معنویت و قرآن کلام الله است. ابو داوود الحنین با این نگرش، تلاش دارد تا راهی متفاوت برای مقابله با مشکلات روحی و روانی ارائه دهد که در آن از قدرت معنوی قرآن کریم بهره گرفته شود. او همچنین در زمینه علوم غریبه و پیشگویی فعالیت دارد و کتاب‌هایی در این زمینه نوشته است که در آن‌ها به استفاده از دعاها و آیات قرآنی برای دستیابی به اهداف مختلف پرداخته است. این کتاب‌ها شامل موضوعاتی چون پیشگویی‌ها، دعاها، اذکار، و اعمال مستحبه برای حل مشکلات و رفع بلایا هستند. ابو داوود الحنین با این رویکرد، تأثیری عمیق بر جامعه خود گذاشته و به عنوان یک شخصیت معنوی مورد احترام قرار گرفته است.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۹۰ مطلب با موضوع «مطالب مهم درباره زار و اجنه و موجودات ماوراءالطبیعه» ثبت شده است


 طینت آشوب؛ آغاز آفرینش یأجوج و مأجوج 

بدان که یأجوج و مأجوج تنها قومی سرکش از اقوام انسانی نیستند؛ آنان پیکره‌ی متجسّد آشوب‌اند. نسبشان را به یافث، فرزند نوح (ع) رسانده‌اند، اما در سرشتشان، به مشیت الهی، جرعه‌ای از آتش طوفانی و دمی از درندگی حیوانی نهاده شد. اینان تمدن را برنمی‌تابند؛ همانند موجی تیره و سیل بی‌امان، بر هر آبادانی می‌تاختند.
چهره‌ای پهن و چشمانی تنگ داشتند، قامتشان کوتاه بود، لیک قدرتشان در کثرت بی‌پایانشان نهفته بود. همچون مور و ملخ، بر زمین جاری می‌شدند. هیچ زراعتی از هجوم آنان جان به در نمی‌برد و هیچ همسایه‌ای از شرشان در امان نبود. در تاریخ‌های کهن، صدای فریادشان را همچون غرش کوه‌افکن وصف کرده‌اند.



سدّ آهنین؛ تدبیر ذوالقرنین برای حبس قوم یأجوج و ماجوج 

ای مرید حقیقت! در اوراق آسمانی و اخبار کهن، چنین آمده است که ذوالقرنین – آن بنده‌ی خاص خداوند – در یکی از سفرهایش به قومی رسید که از ستم یأجوج و مأجوج به ستوه آمده بودند.
به یاری آنان برخاست، نه به طمع مزد، که به فرمان الهی. آهن و مس را در هم آمیخت، میان دو کوه برآورد و دیواری برافراشت که نه بالای آن را توانستند بگیرند و نه توان سوراخ کردنش یافتند.
این سد، تنها دیوار آهنین نبود؛ بلکه پرده‌ای مینوی بود، همچون طلسمی عظیم، که نیروی آشوب را از جهانِ آدمیان جدا ساخت. ذوالقرنین گفت: «این رحمتی است از جانب پروردگار من؛ اما روزی که وعده‌ی او فرا رسد، این سد نیز فرو خواهد ریخت.»


روز طغیان؛ خروج قوم یأجوج و مأجوج در آخرالزمان

حکایت چنین است که هر روز، یأجوج و مأجوج دستان خون‌چکان خویش را بر آن سد می‌سایند و خاک آن را می‌کاوند، لیک هر بامداد، دیوار محکم‌تر از پیش باز می‌گردد. تا آن روز موعود که یکی از ایشان به زبان خواهد آورد: «به خواست خدا فردا به پایان می‌بریم.» و همان دم، طلسم گشوده شود.
آن روز، سد فرو می‌ریزد و فوج فوج از دل شمال بر زمین جاری می‌شوند. نخستین دسته از آنان دریاچه‌ی طبریه را سر می‌کشند و آخرین دسته تنها غبار تهی آن را می‌نگرند. بر سبزه و جنبنده‌ای رحم نمی‌کنند. تیری به آسمان افکنند و چون خون‌آلود بازگردد، به غرور می‌گویند: «بر زمین و آسمان چیره شدیم.»
اما در اوج فسادشان، امر الهی فرا می‌رسد: کرمی ناچیز بر گردنشان می‌افتد و لشکر بی‌پایانشان در یک شب به هلاکت می‌افتد. پرندگان غول‌پیکر اجسادشان را می‌برند و باران رحمت، زمین را از پلیدی‌شان می‌شوید.



 نجوای تفسیرها و دیدگاه‌ها

ای جوینده‌ی راز، همواره مردمان خواسته‌اند مصداق این قوم را دریابند.

  • در متون دینی: قرآن و کتاب مقدس، هر دو، از یأجوج و مأجوج به عنوان نشانه‌ای عظیم از آخرالزمان یاد کرده‌اند.
  • در تاریخ‌نگاری: گروهی آنان را سکاها، مغولان یا تاتارها دانسته‌اند و سد ذوالقرنین را با دیوار چین یا دربند قفقاز یکی گرفته‌اند.
  • در تفسیرهای رمزی و معاصر: برخی ایشان را نه قومی خاص، که نمادی از نیروهای ویرانگر درونی بشر می‌دانند؛ میل بی‌پایان به بلعیدن، به تباهی، به سیطره بر زمین و آسمان.


درس پنهان از قوم یأجوج و مأجوج 

ای عزیزان ، آنچه از این حکایت عظیم بر دل باید نشاند، این است که جهان همیشه صحنه‌ی جدال میان نظم و آشوب بوده است. سد ذوالقرنین، نماد اراده‌ی بنده‌ی صالح است که با استعانت از پروردگار، بزرگ‌ترین شرور را در بند می‌کشد.
و خروج آنان در آخرالزمان، یادآور آن است که روزی پرده‌ها کنار خواهد رفت و حقیقتِ پنهان رخ خواهد نمود. پس به جای بیم و هراس، سلاح ایمان برگیر؛ که در هنگامه‌ی آشوب، جز لطف الهی، هیچ حصنی پناه‌بخش نیست.



و السلام علی من اتبع الهدی.





✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐ 
 
  راه ارتباط مستقیم و سریع و راحت از طریق تلگراف ⇦   AbuDawod2  
 
  کانال تلگرام ⇦ 

Abu_Dawod

 
 شماره همراه استاد ابوداوود  09339917756
 
کانال دعا نویسی باطل السحر و … ابو داوود
 
هیچ تعبیری نیست که وارد کانال دعا نویسی ابو داوود بشید و دعا و طلسمات و توصیف بسیار سودمند استاد را ببینید و عکس از گفتگو کسانی که از کارهای استاد پاسخ می گیرند متوجه می شوند که با چه شگفتی در ارتباط هستند. جهت ارتباط مستقیم با استاد به آیدی تلگرام

 @ AbuDawod2

مراجعه بفرمایید
 و جهت ورود به کانال تلگرام دعا و طلسم نویسی استاد ابوداوود به آدرس کانال زیر مراجعه کنید 

  • ابوداوود الحنین


🌟 دستور کامل احضار موکل آیه‌الکرسی 🌟

با تأکید بر طهارت، نیت پاک، و رعایت آداب شرعی


🧿 مقدمه مهم برای عزیزان دل 🌹

عمو جان احضار موکل آیه‌الکرسی کاری ساده و بازیچه نیست؛ بلکه امری بسیار حساس و پرمسئولیت است. این عمل فقط برای کسانی‌ست که اهل وضو، طهارت، نماز، روزه و دل پاک باشند. اگر کسی بی‌اجازه و بی‌آمادگی قلبی و روحی دست به چنین کاری بزند، به‌جای نور، ممکن است تاریکی و اجنه شیطانی و آزار آنها نصیبش شود.

بدان که موکلین آیه‌الکرسی از مقرب‌ترین فرشتگان الهی‌اند. آنان تنها در برابر نیت خالص، قلب پاک و زبان صادق حاضر می‌شوند. پس اگر به این راه قدم می‌گذاری، اول نیت خیر کن، اهل گناه نباش، و با اساتید علوم‌ غریبه و متافیزیک و علما و اهل معرفت مشورت داشته باش.


✨ شرایط اولیه و پیش‌نیازها

  • غسل کامل سه روز پیش از عمل
  • پرهیز از گوشت و غذاهای سنگین در این سه روز
  • انجام نمازها در وقت خود با حضور قلب به مدت ۴۰ رو نباید نماز قضا داشته باشی. 
  • تکرار فراوان ذکر استغفار و صلوات
  • دائم الوضو بودن به مدت سه روز
  • و پوشیدن لباس سفید نخی
  • آماده کردن محیطی آرام، خلوت و بی‌صدا (شب جمعه، بعد از نماز عشاء)
  • خاموش کردن تلفن همراه و وسایل مزاحم در خانه اگر وای فای باشد آن را خاموش کنید، امواج وای فای و تلفن همراه مانع حضور این موجودات پاک الاهی میشن. 
  • رسم دایره محافظ با گِل سفید یا نمک خشن(نمک دریایی زبر) از عطاری تهیه کنید. 

✨ ذکرها و وردهای آماده‌سازی

  • ۷ بار سوره حمد
  • ۷ بار سوره اخلاص
  • ۱۰۰ بار صلوات:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد


✨ رسم دایره محافظ

  1. با پودر سفید یا نمک‌، دایره‌ای به قطر حدود یک متر روی زمین رسم کن.
  2. دایره را به سه بخش مساوی تقسیم کن (با انگشت سبابه علامت بزن).
  3. خودت داخل دایره بایست و رو به قبله قرار بگیر.

✨ دستور اصلی احضار

  1. با حضور قلب، آیه‌الکرسی را ۴۱ بار پیاپی بخوان، بی‌وقفه و هربار آیت الکرسی رو یک‌نفس بخونید:

    اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ…

  2. پس از هر ۱۰ بار، این ورد را بگو:

    یا موکل آیه‌الکرسی، بحق این کلمات نورانی، نزد من حاضر شو و مرا در راه حق یاری کن.

  3. وقتی ۴۱ بار تمام شد، دستانت را باز کن و با ادب بگو:

    اگر از نور هستی و مأمور به خیر، خود را بنما و مرا در راه حق یاری کن.

  4. برای سپاسگزاری، ۱۰ بار دیگر آیه‌الکرسی بخوان و سپس دایره را با دست پاک کن تا ارتباط قطع شود و محیط ایمن گردد.


✨ نشانه‌های حضور موکل

  • وزش نسیم خنک و آرامش‌بخش
  • مشاهده نوری ضعیف در گوشه‌ای از اتاق
  • احساس سبکی و آرامش در قلب
  • الهام یا بصیرتی ناگهانی در دل

اگر هر یک از این نشانه‌ها را دیدی، با آرامش بگو:

یا مولانا، خودت نشان بده و مرا در مسیر حق هدایت کن.


⚠️ هشدارهای مهم

  • موکلین الهی را برای بازی، کنجکاوی یا امور دنیوی احضار نکن.
  • این عمل فقط برای دعا، حفاظت، گشایش و کارهای خیر است.
  • اگر نیت غیرخدایی باشد، موکل نمی‌آید؛ و شاید موجود دیگری بیاید که خطرناک است.
  • اگر ترس یا اضطراب شدید پیدا کردی، فوراً عمل را متوقف کن و از دایره خارج شو.
  • برای جلب محبت دوست پسر یا دوست دختر خود انجام ندهید

🌌 سخن استاد

عمو جان عزیز، اگر نیتت خیر باشد، این عمل دریچه‌ای از نور و آرامش به رویت باز می‌کند. اما همیشه به یاد داشته باش که این راه راهی مقدس است و تنها با قلب پاک نتیجه می‌دهد.




✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐✨⭐ 
 
  راه ارتباط مستقیم و سریع و راحت از طریق تلگراف ⇦   AbuDawod2  
 
  کانال تلگرام ⇦ 

Abu_Dawod

 
 شماره همراه استاد ابوداوود  09339917756
 
کانال دعا نویسی باطل السحر و … ابو داوود
 
هیچ تعبیری نیست که وارد کانال دعا نویسی ابو داوود بشید و دعا و طلسمات و توصیف بسیار سودمند استاد را ببینید و عکس از گفتگو کسانی که از کارهای استاد پاسخ می گیرند متوجه می شوند که با چه شگفتی در ارتباط هستند. جهت ارتباط مستقیم با استاد به آیدی تلگرام

 @ AbuDawod2

مراجعه بفرمایید
 و جهت ورود به کانال تلگرام دعا و طلسم نویسی استاد ابوداوود به آدرس کانال زیر مراجعه کنید 

  • ابوداوود الحنین


جن عاشق در قرآن: آیات و اسرار ماورایی 🌌


سوال: آیا میتوان با استفاده از آیات قرآن جن عاشق را اثبات کرد؟ 


جواب: بله، قرآن کریم چندین آیه دارد که مستقیم به ارتباط انسان با جن اشاره می‌کند. این آیات نشان می‌دهند که جن‌ها می‌توانند به انسان نزدیک شوند، عاشق او شوند، وسوسه کنند و حتی بر زندگی زناشویی و عاطفی انسان اثر بگذارند. 🔮 این همان چیزی است که ما در سنت‌های اسلامی و فرهنگ‌های قدیمی با نام «جن عاشق» می‌شناسیم.


🔹 چند آیه مهم:

1️⃣ سوره بقره، آیه 102

«... فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ...»

اینجا خداوند می‌فرماید: جن و شیاطین با سحر و وسوسه می‌توانند بین زن و شوهر جدایی بیندازند. 💔
این همان دخالت ماورایی در روابط عاشقانه انسان‌هاست.


🌹🌹🌹🌹


2️⃣ سوره انعام، آیه 128

«یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ...»

خداوند خطاب به جن‌ها می‌گوید: «شما بسیاری از انسان‌ها را همراه خود کرده و فریب داده‌اید.»
این همراهی گاهی به شکل وابستگی و دلبستگی عاطفی ظهور می‌کند. 💞


🌹🌹🌹🌹


3️⃣ سوره جن، آیه 6

«وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالࣲ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقࣰا»

برخی انسان‌ها به جن‌ها پناه می‌بردند، و این موجودات آن‌ها را گرفتارتر می‌کردند. ⚡
این نشان‌دهنده ارتباط خاص و پنهانی میان جن و انسان است.


🌹🌹🌹🌹


4️⃣ سوره اعراف، آیه 27

«إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ...»

شیطان و قبیله‌اش از جایی که شما نمی‌بینید، شما را می‌بینند 👀
این نزدیکی پنهانی ریشه در مفهوم جن عاشق دارد؛ چون او انسان را می‌بیند، مجذوب می‌شود و دل می‌بندد. ❤️


🌹🌹🌹🌹


5️⃣ سوره ناس، آیات 4 تا 6

«مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ»

این آیه از وسوسه‌گر پنهانی سخن می‌گوید که در دل انسان وسوسه می‌اندازد، چه از جن باشد چه انسان.
گاهی این وسوسه‌ها خود را در قالب عشق، شهوت یا دلبستگی افراطی نشان می‌دهند. 💌


📌 جمع‌بندی عمو جان:

از قرآن واضح است که:
✨ جن‌ها وجود دارند و می‌توانند عاشق انسان شوند.
✨ با انسان ارتباط پنهانی برقرار کنند.
✨ در روابط عاطفی و زناشویی انسان اثر بگذارند.
✨ بر ذهن و دل انسان وسوسه وارد کنند.

اگر این نشانه‌ها را دیدی، بدان که ارتباط ماورایی با اجنه واقعیت دارد و باید با دقت و دعاهای مخصوص آن را مدیریت کرد 🕊️🌿


اگر بخواهید، می‌توانم برای پست بعدی توضیح بدهم که چگونه می‌توان از جن عاشق محافظت یا دفع کرد و چه دعاهایی اثرگذار هستند 🔮📜




  • ابوداوود الحنین

برای یکی از دوستان این داستان واقعی که برای بنده اتفاق افتاده بود رو بازگو کردم که پیش خودم گفتم اگر متن آن را در پست وبلاگ بزارم خالی از لطف نیست که دیگران هم استفاده کنند. 



ببین پسرم… این قصه که می‌خوام برات بگم، برای هر گوش شنوا نیست. هر که گوشش ناپاک باشه، ازش جز ترس نصیبی نمی‌بره. ولی تو… تو آماده‌ای.


سال‌ها پیش، تازه پشت لبم سبز شده بود و از غرور و خامیِ جوانی یکی دو قدم دور شده بودم. یک شب، که آسمان بوی باران می‌داد و مه مثل پیراهنی سفید و سنگین روی نیزارهای هورالعظیم خوابیده بود، راهی تالاب شدم. قایقم را آرام پارو می‌زدم، و همان ذکری را زیر لب زمزمه می‌کردم که استادم به من سپرده بود. گفته بود: این ذکر، اگر دلت صاف باشد و نیتت برای خیر همه بندگان، پرده‌ی میان این عالم و عالم دیگر را کنار می‌زند.


آب مثل آینه‌ای تیره بود و صداها در مه گم می‌شدند. ناگهان… صدایی آمد. نه زنگ بود، نه ناله پرنده، نه صدای جانوران شبگرد. انگار که آب در دل سنگ زمزمه کند. گوش تیز کردم، پارو را آرام در قایق خواباندم، و فقط صدای قلبم می‌آمد.


آرام جلو رفتم، و مه شکافت… آنجا، روی صخره‌ای که خزه سبز و لغزانی پوشانده بود، دیدمش.


شاهماران.


نیم‌تنه‌اش، زن؛ با صورتی که اگر صد سال هم نگاهش می‌کردی، باز سیر نمی‌شدی. چشمانی که انگار آسمان بارانی در آن‌ها حبس شده بود. اما از کمر به پایین، نه پا… بلکه بدن ماری عظیم، با پولک‌هایی که نور مهتاب رویشان مثل طلا و زمرد می‌رقصید.



صدایش نشنیدم، اما حرف‌هایش را در ذهنم شنیدم؛ مثل اینکه افکارش در رگ‌های مغزم جاری شد. گفت: «ما در این خاک هستیم، اما خانه‌مان در پرده‌ای دیگر است. هرگاه دل انسانی پاک باشد و راه را بیابد، ما خود را به او نشان می‌دهیم. اما ما را در کوچه و بازار نخواهی دید. ما نگهبان دانش و درمانیم، و رازهایمان را فقط به کسی می‌گوییم که خیرش برای همه باشد، نه منفعت خودش.»


بعد، گیاهی را به من نشان داد که هنوز هم، تا همین امروز، دردهای سخت را درمان می‌کند. فهمیدم که این موجودات، نه فقط از زمین‌اند و نه فقط از آسمان. مثل نسیمی که از قله کوه می‌آید، اما بوی دریا را هم با خود دارد.


پسرم… تا امروز، هر وقت مه شبانه تالاب را می‌پوشاند و بوی باران‌خورده‌ی نیزار در هوا می‌پیچد، حس می‌کنم شاهماران، پشت همان پرده نازک میان دو جهان، نگاهم می‌کند… و منتظر است.



  • ابوداوود الحنین

اسرار مگو از عالم اجنه: آنچه پیران سینه به سینه به ما آموختند

به قلم استاد ابوداوود 

​ای جویندگان حقیقت و ای رهروان طریقت، سلام بر شما. سال‌هاست که این حقیر، عمر خویش را در کنج حجره و در میان اوراق و کتب کهن، صرف شناخت عوالم پنهان از دیدگان انسان های عادی کرده‌ام. امروز بر آن شدم تا به اذن پروردگار، پرده از برخی اسرار عالم جنیان بردارم و شما را با ماهیت این مخلوقات لطیف آشنا سازم. پس با گوش جان بشنوید که این سخنان، حاصل یک عمر تجربه و ریاضت است.

​تفاوت احضار و تسخیر: مرز باریک میان امر مشروع و حرام

​بسیاری از شاگردان و مراجعین از من درباره... 

جهت مشاهده ادامه مطلب روی دکمه ادامه مطلب زیر ضربه بزنید 👇🏼 

  • ابوداوود الحنین

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

شاگردان عزیز و پویندگان راه حقیقت، به گوش باشید که شیخ ابوداوود الحنین، خادم علوم غریبه و عوالم ماوراء، از اسرار ملک احمر ابی محرز برایتان پرده برمی‌دارد. سالیان درازی است که این بنده حقیر با اذن و لطف پروردگار، در اعماق این عوالم قدم. گذاشته‌ام و بارها و بارها با چشم سر و دل، شاهد


جهت مشاهده ادامه مطلب روی دکمه ادامه مطلب زیر ضربه بزنید 👇🏼

  • ابوداوود الحنین


  • ابوداوود الحنین

موکل چیست؟به هر کسی که کاری به اون سپرده بشه که از طرف شخص انجام بده به طور عام موکل میگن.موکل یا وکالت داده شده.


در امور ماورایی و علوم غریبه,موکل عبارت است از جن یا ملکی که توسط انسان تسخیر شده و انسان از او درخواست کرده که کاری برای انسان انجام دهد. در اینجا هم دو نوع موکل داریم یکی موکل روحانی و یکی موکل شیطانی.

  • ابوداوود الحنین

موجود ماورایی "مارد" از زبان ابوداوود الحنین 

ای عزیزای دلم، سلامی گرم از دل این پیرمرد که روزگار خیلی چیزا به چشماش دیده. شما جوونای امروزی که سرتون تو اینترنت گرمه و دنبال چیزای ماورایی می‌گردین، فکر نکنین این حرفا همش قصه و خیاله. من خودم، با همین چشای کم‌سو، چیزایی دیدم که مو به تن آدم سیخ می‌کنه. امروز می‌خوام براتون از یه موجودی بگم که تو فرهنگ ما، تو قصه های قدیمی خاورمیانه و حتی تو کتابای دینیمون خیلی ازش حرف زدن. اسمش چیه؟ مارد.

شاید با خودتون بگین مارد دیگه چه جور جونوریه؟ بذارین براتون بگم، اما نه اونجوری که تو کتابا خوندین. من خودِ این موجود رو دیده‌ام، نه یه بار، که چند بار. این کلمه "مارد" تو زبون عربی یعنی یه چیزی که رام نمیشه، سرکشه، از قانون و قاعده سرپیچی می‌کنه. درست مثل یه اسب وحشی که هر کی بخواد سوارش بشه رو زمین می‌زنه.

یادمه یه بار، خیلی سال پیش، تو یه سفر به بیابون‌های دوردست، شب که شد، یه همچین موجودی رو دیدم. سایه‌اش از دور مثل یه غول بی‌شاخ و دم بود. وقتی نزدیک‌تر شد، دیدم قامت بلندی داره، خیلی بلندتر از هر آدمی که دیده بودم. چشماش مثل دو تا آتیش پاره تو تاریکی می‌درخشید. یه حس ترس عجیبی تو وجودم افتاد، انگار یه نیروی شیطانی داشت من رو به طرف خودش می‌کشید.

شنیدم قدیما یه دانشمندی بود به اسم هانس ور، یه فرهنگ لغت عربی نوشته بود. تو اون کتابش مارد رو معنی کرده بود به دیو یا غول. حق هم داشت. اینا همون موجودات ترسناکی هستن که تو قصه ها می‌شنیدیم. یه بار دیگه هم تو یه کتاب فرنگی خوندم، اسمش بریتانیکا بود، اونجا هم گفته بودن مارد یه دیو خیلی بدجنس و سرکشه. حتی نوشته بودن بعضیا فکر می‌کنن با یه موجود دیگه به اسم عفریت یکیه، ولی این اشتباه محضه. مارد یه چیزه، عفریت یه چیز دیگه. من هر دوتاشون رو دیده‌ام و می‌تونم بگم زمین تا آسمون با هم فرق دارن.

ببینین جوونا، این مارد، به نظر من، یه جورایی مثل یه شیطونه، یه دیو خیلی بد که تو دین ما، تو اسلام، خیلی بهش اشاره شده. اینا موجودات بدخواهی هستن که فقط بلدن اذیت کنن و راه بندازن. یه بار یادمه، یه جوونی رو دیدم که انگار طلسم شده بود، یه نیروی نامرئی دنبالش بود. بعد فهمیدم کار همین ماردها بوده. حتی تو قرآن خودمون، تو سوره صافات، اگه درست یادم مونده باشه، یه اشاره ای به این موجودات شده. این نشون میده که این موضوع تو دین ما خیلی مهم بوده و نباید سرسری ازش گذشت.

فقط تو دین که نه، تو قصه ها و شعرهای قدیمی ما هم خیلی از مارد گفتن. مثلاً تو همون قصه های هزار و یک شب. کیه که این قصه ها رو نشنیده باشه؟ من که تو بچگی‌هام همه‌شون رو با ولع گوش می‌کردم. اونجا پر از اینجور موجودات عجیب و غریبه است که هر کدومشون یه جور قدرتی دارن. این نشون میده که مارد تو فرهنگ ما خیلی جا افتاده بوده و همیشه برای مردم هم ترسناک بوده هم یه جور جذابیت مرموز داشته.

یه چیز جالب دیگه هم بگم براتون. این اسم مارد، فقط یه اسم افسانه ای نمونده. الان دیگه شده اسم فامیل خیلی از مردم! من خودم چند تا خانواده رو می‌شناسم که فامیلیشون مارده. وقتی ازشون پرسیدم چرا این فامیلی رو دارین، بعضیاشون می‌گفتن از قدیم این اسم رو داشتن و یه جورایی نشون دهنده اصالت خانوادگی‌شونه تو اون مناطق عرب زبون. انگار یه یادگاری از اون باورهای قدیمی تو اسم فامیل‌هاشون مونده.

خب، حالا که یه کم با این موجودات آشنا شدین، بذارین براتون بیشتر از این ماردها بگم، همون غول‌های سرکش که بارها تو دنیای ماورا دیده‌ام.

چیزی که من تو اون عالم دیدم، اینه که این ماردها، از اون شیطون‌های معمولی که هر روز می‌بینیم خیلی قوی‌تر بودن، یه زور و بازویی داشتن که نگو و نپرس. اما به پای اون "عفریت‌های" قدرتمند که دیگه استاد کلک و حقه بازی هستن، نمی‌رسیدن. یه جورایی این ماردها وسط این دو تا دسته قرار می‌گرفتن. قدرت داشتن، ولی نه به اندازه عفریت‌ها.

اما یه چیز خیلی جالب درباره‌شون وجود داره. برعکس اون عفریت‌های ناقلا که هزار جور حقه و کلک تو آستینشون دارن، این ماردها خیلی ساده‌لوح و زودباور هستن. یه بار دیدم یه مرد دانا چطور با یه حرف زدن ساده یه مارد رو گول زد و مارد رو اسیر کرد و ازش کار کشید.

تصورش رو بکنید! این همه زور و بازو داشتن، می‌تونستن یه ده رو زیر و رو کنن، اما عقلشون اونقدرها کار نمی‌کرد. می‌دونین چرا؟ چون برعکس خیلی از موجودات ماورایی دیگه، این مارد قصه ما نمی‌تونستن ذهن آدما رو بخونن. به خاطر همین هم، آدما خیلی راحت می‌تونستن سرشون کلاه بذارن یا یه کاری رو بهشون تحمیل کنن. من خودم شاهد بودم که یه پیرمرد چطور یه مارد رو مجبور کرد یه سنگ بزرگ رو براش جابجا کنه، فقط با چند تا کلمه و یه کم زبون بازی.

درسته که قدرت زیادی داشتن، اما با همین قدرت زیادشون، خیلی راحت فریب می‌خورن، درست برعکس اون عفریت‌های باهوش که انگار هزار تا چشم و گوش دارن و همه چیز رو می‌فهمن. این نشون می‌ده که قدرت به تنهایی کافی نیست. اگه عقل و هوش نباشه، آدم هر چقدر هم زور داشته باشه، باز هم ممکنه گول بخوره و کار دست خودش بده. این یه درس بزرگیه که من تو این سال‌های عمرم از دنیای ماورا گرفتم و امیدوارم شما جوونا هم بهش توجه کنین. همیشه عقلتون رو به کار بندازین، نه فقط زور بازوتون رو.


  • ابوداوود الحنین

چی بگم از این جن شاماران... قصه اش خیلی قدیمی‌تر از این حرفاست، مال وقتیه که دنیا یه رنگ دیگه داشت، آدما دلشون صاف‌تر بود و جادو و جنبل هنوز تو زندگی‌شون پررنگ بود. ما پیرمردا که دیگه داریم میریم، ولی این قصه‌ها سینه‌به‌سینه چرخیده تا رسیده به ما.

 یه جوونی بود به اسم جاماسب، مردی بود پاک و بی‌غل‌وغش. یه روز با رفیقاش رفته بودن کوه و کمر پی عسل. یه غاری پیدا می‌کنن، میرن توش ببینن چه خبره. یهو راه گم می‌کنن، تاریک و ترسناک. رفیقاش که جونشون رو بیشتر دوست داشتن، جاماسب رو تنها می‌ذارن و فرار می‌کنن.

جاماسب بیچاره تو اون غار تاریک و نمور، هی این ور اون ور می‌زنه، تا راه خروج رو پیدا کنه اما راه به جایی نمی‌بره. تا اینکه یه راهرو کوچیک پیدا می‌کنه، دل رو می‌زنه به دریا و میره جلو. ته اون راهرو، یه باغ پیدا می‌کنه، نه از این باغای معمولی! یه دنیای دیگه بود، پر از دار و درخت عجیب و غریب، پر از گلای رنگارنگ که تا حالا ندیده بود. تو اون باغ، مارهای زیادی بودن، نه یه دونه و دو تا، یه عالمه مار، ولی نه مارهای زهردار و بدجنس، انگار یه جور دیگه بودن. وسط اون مارها، یه موجودی می‌بینه که عقل از سرش می‌پره! نصف بدنش مثل یه زن زیبا بود، با موهای بلند و چشمای نافذ، نصف دیگه‌اش هم بدن یه مار بزرگ و باشکوه، با فلسای براق و رنگین. این همون جن شاماران بود، ملکه مارها.

جن شاماران با جاماسب مهربون میشه، انگار که سال‌هاست همدیگه رو می‌شناسن. از دوا درمون بهش میگه، از گیاهای دارویی که هر کدوم واسه یه دردی خوبه. جاماسب یه مدت طولانی تو اون باغ پیش شاماران می‌مونه، چیزای زیادی یاد می‌گیره، انگار که یه دنیا علم و حکمت بهش دادن. و بعدش میره شروع  به درمان مردم میکنه. 

بعد از چند وقت که معروف میشه، یه روز خبر می‌رسه پادشاه شهر مریض شده، هیچ دکتری هم نتونسته دردشو دوا کنه. آخر سر یه پیرمرد دانایی میگه دوای درد پادشاه، گوشت شامارانه! وزیر پادشاه که یه آدم بدجنس و طمع‌کار بود، دنبال جاماسب می‌فرسته. جاماسب رو پیدا می‌کنن و حسابی شکنجه‌اش میدن که بگه جن شاماران کجا زندگی می‌کنه. ولی جاماسب به شاماران قول داده بود، مردونگی نکرد و دهنش رو باز نکرد.

اما خب، تقدیر اینجوری بود که یه روز وزیر می‌فهمه جاماسب زن و بچه هم داره. تهدیدشون می‌کنه که اگه جاماسب جای شاماران رو نگه، بلایی سر اونا میاره. جاماسب بیچاره دیگه چاره‌ای نداشت، دلش شکست و جای شاماران رو به وزیر گفت.

میرن و شاماران رو اسیر می‌کنن و میارن پیش پادشاه. جاماسب هم اونجا بود، سرش رو پایین انداخته بود از شرمندگی. شاماران که این وضع رو می‌بینه، به جاماسب میگه غصه نخور، من همه چی رو می‌دونم. بعد جن شاماران رو می‌کنه به پادشاه و میگه منو سه قسمت کنین. سرم رو بدین هر کی بخوره، به همه علم دنیا آگاه میشه. تنم رو بدین هر مریضی بخوره، شفا پیدا می‌کنه. ولی دمم رو بدین هر کی بخوره، همون لحظه می‌میره.

وزیر طمع‌کار که می‌خواست همه‌ی علم دنیا رو یه جا داشته باشه و از دست جاماسب هم راحت بشه، یه نقشه‌ای می‌کشه. دم شاماران رو میده به جاماسب، تنش رو میده به پادشاه که شفا پیدا کنه، و سرش رو هم خودش می‌خوره که عالم بشه. اما نمی‌دونست که جن شاماران میتونست شکلش رو تغییر بده، و دمش رو تبدیل به شکل سر مار کرد، و سر و دم شاماران هر دو یه شکل شدن! و وزیر اشتباهی دم رو می‌خوره و همونجا جون میده. پادشاه هم با خوردن تن شاماران شفا پیدا می‌کنه. جاماسب هم که سر شاماران رو خورده بود، یه عالمه علم و حکمت پیدا می‌کنه و میشه یه حکیم بزرگ که همه مریض‌ها رو دوا می‌کنه.

بابا جان، جن شاماران نشونه برکت و داناییه. اگه کسی شانسی اونو ببینه، کاراش رو به راه میشه. چشماش خیلی قوی بود، کیلومترها دورتر رو می‌دید. تو بعضی دهاتای آذربایجان هنوزم کسانی بودن که گفتن شاماران رو دیدن، و وقتی ماری می‌بینن، یاد این قصه می‌افتن و سعی می‌کنن اذیتش نکنن، میگن شاید از نسل شاماران باشه.

این ورا، تو جنوب غربی ایران، یه چیزایی پیدا کردن که مال خیلی وقت پیشه، مال همون زمونا و نقش و نگاره هایی کشف کردن ، که نشون میده این قصه شاماران یه واقعیتی داشته، که تصاویرش رو در زیر میتونید ببینید. 

یه روزی. تو ترکیه هم یه قلعه هست که میگن خونه شاماران بوده، یه حموم قدیمی هم در ایلام هست به اسمش.

تو کرمانشاه خودمون هم که کُردها زندگی می‌کنن، خیلی به جن شاماران اعتقاد دارن. میگن رئیس همه مارها و حشرات زهرداره، هر چی مار و عقربه، زیر دست اونه. واسه اینکه از نیش و زهرشون در امان باشن، زنای کُرد هر سال یه آش نذری می‌پزن به اسم "دانه کولانه شاماران" و بین همسایه‌ها پخش می‌کنن.

آره بابا جان، شاماران یه موجود افسانه‌ایه، نصش زن بوده با موه های بلند و نص دیگه‌اش مار. یه قصه شیرین و پر از عبرت که نشون میده پاکی و مردونگی آخرش جواب میده و طمع‌کاری هم عاقبت خوبی نداره. اینا رو گفتم که بدونی این قصه‌ها فقط واسه سرگرمی نیست، یه عالمه حرف توشونه واسه زندگی.


دنیا پر از ناشناخته‌هاست... شما به کدوم یکی از این رازها بیشتر فکر می‌کنین؟ نظرتون رو بنویسین!



🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟


✨ ابوداوود الحنین: مرجع دعا نویسی و باطل سحر ✨

برای ارتباط مستقیم با استاد ابوداوود به آیدی تلگرام زیر مراجعه کنید:

@AbuDawod2

همچنین می توانید برای مشاهده نمونه دعاها و طلسم ها به کانال تلگرام استاد مراجعه کنید:

Abu_Dawod

شماره تلگرام : 09339917756

وبلاگ: Abudawod.blog.ir

✅ خدمات ارائه شده:

  • دعا نویسی
  • باطل سحر
  • و ...

با اطمینان از خدمات استاد ابوداوود بهره مند شوید.




  • ابوداوود الحنین