
تجربه ماورایی رویای مرداب و رهایی از سحر و جادو
- این متن رو یکی از عزیزان در نظرات برام فرستاده که لازم دونستم بصورت پست در وبلاگ قرار بدم تا شما هم از تجربیات آن استفاده کنید.
🧰 شما هم میتوانید تجارب ماوراءالطبیعه ای خود را با ما در میون بزارید تا بصورت رایگان کلمه به کلمه حرفهاتون و تفصیر کنیم و شما رو از دنیای ماوراءالطبیعه آگاه سازیم.
مدتی پیش، زندگیام زیر سایه سنگین تاریکی قرار گرفت. به دلیل کینه و دشمنی یک شخص، گرفتار طلسم و سحر شدم. در ابتدا، نمیدانستم چه اتفاقی دارد میافتد. فقط حالاتی از بستگی شدید، فشارهای عصبی و کابوسهای شبانه را تجربه میکردم. روزهایم با احساس سنگینی و خفقان میگذشت، انگار یک وزنه نامرئی روی سینهام سنگینی میکرد و آرامش را از من گرفته بود.
با گذشت زمان، اتفاق عجیبی افتاد. به خاطر همنشینی موکلان این سحر با من، چشم سومم به صورت ناخواسته باز شد. دیگر مرز بین واقعیت و خیال برایم کمرنگ شده بود. گاهی در بیداری و...
جهت مشاهده متن کامل روی دکمه ادامه مطلب زیر ضربه بزنید 👇🏼👇🏼👇🏼
- ۱ نظر
- ۲۷ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۲۱
- ۲۲۲ نمایش